روضه حضرت و حضرت عبدالعظیم حسنی علیهم السلام

هرکسی میومد کنارِ بدنِ حضرت حمزه، نمیتونست خبر ببره برا پیغمبر، خیلی داغِ حضرت سنگین بود. لذا میگن امیرالمؤمنین اومد یه نگاه کرد دید واویلا ...آخه دیر رسیدن مولا که مراقبِ پیغمبر بود، این زنِ نانجیبه هرکاری خواست کرد، بدن رو مُثله کرد، بینیِ حضرت و گوشایِ حضرتُ ...خلاصه مولا خبر رو آورد، زیرِ بغلِ پیغمبر رو گرفت،

آورد کنارِ بدنِ عمو جانش..نوشتن خیلی آقا گریه کرد کنار بدنِ عموجانشون یه مرتبه قاصدی دوید : آقا عمه‌جانتون صفیه، خواهرِ حمزه داره میاد.پیغمبر یه نگاه به مولا کرد، گفت: میدونم فاطمه هم همراهشه، برو علی جان جلوشو بگیر،

نذارید این خواهر برسه، برادر رو ببینه

هرکاری کردن گفتن من باید برسم، ببینم برادرمو لذا میگن پیغمبر فرمودن: عَبامو بیارید، خارایِ بیابون رو بیارید،این بدن رو پوشوند.خواهرِ شهید رسید، تا خواست روپوشو کنار بزنه، پیغمبر فرمود: دست نگه دار! اگه میشه این بدنو نگاه نکن ...بگم یا رسول الله ! اینجا بدنو پوشاندی مبادا این خواهر ببینه.. اما من بمیرم یه بدنِ دیگه هم پوشانده شد. هِی زینب نیزه شکسته‌ها رو کنار زد ... *

غریبی به گودال تا دست و پا زد

کسی آمد و بی هوا عمه را زد

آقاجان! زمین خوردی و یک حرم رفت غارت

سَرم رفت غارت، خدایا کمک معجرم رفت غارت

«ای وای ... ای وای ... ای وای ...»

*بگم یا حمزه‌ی سیدالشهداء! دور و بَرِ خواهرتو نامحرما نگرفتن آقاجان..پیغمبر باهاش گریه کرد، خانم بود، مولا بود، اصحاب بودن..میگن بعد از فتحِ مکه همه اومدن یکی یکی توبه میکردن، یه وقت نوبت رسید، گفتن آقا وحشی اومده،

حضرت فرمودن: بگید توبه‌ اش قبوله

اما بگید بره یه جایی، ما نگاهمون تو نگاهش نیفته..نمیفهمم اینو!! پیغمبره، نماد رحمت و مهربانیه..گفتن آقا چرا رَدش کردی؟ فرمود: این آخه قاتلِ عموجانم حمزه‌ست،نمیخوام چشم تو چشم بشم باهاش.. من یه جمله میگم، به قصدِ فرَج..بگم آقا اینجا وحشی رو فرمودین جلو چشمایِ شما نباشه.اما آقایِ ما هرروز میدید مُغیره یه گوشه ایستاده ...

«صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله»

گفت داداش!

تو کَس و کار منی، شمر جلودار شده

با سَرت راهنمایِ م

ن و طفلان من است ...

مدح و مرثیه حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام

حمزه ای جلوه ی ایثار و وفا

بر پیمبر تو چنان شیر خدا

عاشق روی پیمبر حمزه

یاور و یار پیمبر حمزه

همه جا پشت و پناهش بودی

هر زمان تو تکیه گاهش بودی

پای تا سر همه احسانی تو

سید جمع شهیدانی تو

بوده ای حمزه تو سردار اُحُد

بوده ای میر و علمدار اُحُد

تو شدی محو رسول دو سرا

جان تو در ره دین گشت فدا

یاری عترت و قرآن کردی

جان فدای ره جانان کردی

دشمنت مُثله نموده بدنت

غرق خون مانده روی خاک تنت

تا پیمبر تن صد چاک تو دید

او عبا را روی جسم تو کشید

بر زمین غرق به خون پیکر تو

آمده گریه کنان خواهر تو

دور بنموده نبی از بدنت

تا نبیند صفیه پاره تنت

من بمیرم ز برای زینب

در کنار بدنی جان بر لب

آن که باشد به علی نور دو عین

سوزد و گریه کند بهر حسین

دید غلتیده به خون پیکر او

بر سر نیزه نشسته سر او

ای(رضا) شعر تو گردیده قبول

سوخت قلب و دل زهرای بتول

#رضا_یعقوبیان

مدح و مرثیه حضرت حمزه علیه السلام

همدم و یار رسالت حمزه است

یاور شاه ولایت حمزه است

آن‌ که از لطف خدای لایزال

با پیمبر شد هدایت حمزه است

آن که در پیروزی اسلام ناب

کرده از احمد حمایت حمزه است

آن که تا پایان عمر خویشتن

بر نبی دارد ارادت حمزه است

همچو زهرا و علی و مصطفی

صاحب جود و کرامت حمزه است

پایمردی کرده در یاری دین

کوه صبر و استقامت حمزه است

آن که در دوران عمرش از نبی

کرده هر لحظه اطاعت حمزه است

در تمام عمر گوهربار خویش

رهرو قرآن و عترت حمزه است

از لقب هایش بُوَد شیر خدا

حق به او داده شرافت حمزه است

شیر حق شیر رسول سرمدی

روح ایثار و فتوت حمزه است

آن یگانه یاور دین خدا

صاحب اکرام و حشمت حمزه است

آن که از پیغمبر و حیدر فزون

داشت بر زهرا محبت حمزه است

آن که باشد بین خوبان جهان

پای تا سر نور و رحمت حمزه است

آن که باشد بر تمام شیعیان

لطف و جودش بی نهایت حمزه است

آن که چون حیدر گل آل رسول

بر همه دارد عطوفت حمزه است

بین خوبان و شهیدان خدا

تا قیامت راست قامت حمزه است

آن که بوده چون علی مرتضی

پشتوانه بر نبوت حمزه است

دستگیر شیعیان مرتضی

همچو پیغمبر ز رأفت حمزه است

آن که با جانبازی و ایثار خون

در دو عالم دارد عزت حمزه است

همچو پیغمبر به روز واپسین

نور رخشان در قیامت حمزه است

سید جمع شهیدان آن که داشت

در سرش شور شهادت حمزه است

آن که از لطف خدا در روز حشر

می کند از ما شفاعت حمزه است

آن که با ایثار، جان و هستی اش

در ره دین کرد همت حمزه است

آن که کرده با نثار جان خود

جان فدا در راه امت حمزه است

با پیمبر در تمام جنگ ها

جانفشان و با رشادت حمزه است

آن کسی که با پیمبر کَنده است

ریشه ی جهل و ضلالت حمزه است

آن که در هر روز و شب با اشک و آه

با خدایش داشت الفت حمزه است

آن که با یاد غم جانسوز او

رفته از دل صبر و طاقت حمزه است

آن که با دست جنایت پیشگان

کشته گشته از عداوت حمزه است

آن که را هند جگر خواره نمود

مُثله جسمش با شقاوت حمزه است

آن که دیده خواهر مظلومه اش

بر تنش زخم و جراحت حمزه است

آن که زهرا بهر مُثله پیکرش

سوخت از داغ و مصیبت حمزه است

آنکه با اذن خداوند کریم

بر (رضا) کرده عنایت حمزه است

#رضا_یعقوبیان

#حضرت_حمزه_ع

@yaghubianreza

شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام

امشب احد از سوز غم کرب و بلا شد

هستی زداغ حمزه چون ماتمسرا شد

 

از داغ حمزه سوزد و گرید پیمبر

 سوزان شده قلب و دل زهرای اطهر 

 

آن نانجیبه مثله کرده پیکر تو 

نالان شده از سوز غم پیغمبر تو

 

گشته ز کینه پیکر تو غرق در خون

 درسوگ توهرشیعه ای گردیده دلخون

 

 حمزه به بالینت اباالزهرا رسیده 

از داغ تو ریزد سرشک از هر دو دیده

 

 پیچیده در عالم ببین شور و نوایش 

بر روی تو انداخت پیغمبرعبایش

 

سوزد وجود عالمی از این بلیه 

آمد کنارت خواهر پاکت صفیه

 

گریان برای دیدن تو خواهر تو

 نگذاشت پیغمبر ببیند پیکر تو

 

 نگذاشت اوتا خواهرت ماتم بگیرد 

با دیدن مثله بدن از غم بمیرد

 

اما بمیرم بر حسین و زینب او 

آن خواهرغمدیده و جان بر لب او

 

 از روی تل زینبیه دیدحسینش 

افتاده بر روی زمین نوردوعینش 

 

از کینه شمر بی حیا خنجر کشیده 

گشته حسین فاطمه حنجر بریده

 

شیعه بمیرد کربلا زینب چه ها دید

راس حسین فاطمه بر نیزه ها دید

 

 در قتلگه دیده حسینش دست و پا زد 

در بین گودال از جگر مادر صدا زد

 

 دیده بریده دست عباس دلاور

 دیده حسین فاطمه در خون شناور

 

در هر کجا نام حسین باگریه می برد

 از دشمنان دین،کعب نیزه می خورد

 

 جای تسلا زخم زینب رانمک زد

 از کربلا تا شام زینب را کتک زد

 

 او دیده شمر کینه پرور ظالمانه 

می‌زد به اطفال حسینش تازیانه

 

بس کن رضا سوزانده ای از این حکایت

 قلب تمام شیعیان را بارثایت 

 

 #رضا_یعقوبیان_

سینه زنی زمینه شهر مدینه شده ماتم سرا (حضرت حمزه ) نریمان پناهی

[( شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا ) 2
( ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا )2] 3
صدای ناله رسد از آسمان
خیل ملائک همه بر سر زنان
شکسته دندان نبی واویلا واویلا 2
خون رود از جسم علی واویلا واویلا
شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2
***
( ببین نشان کینه ی دشمنش
به دست یک زن شده غارت تنش ) 2
عبا کشیده رو سرش واویلا واویلا 2
تا که نبیند خواهرش واویلا واویلا
[شهر مدینه شده ماتم سرا 2
نوای عالم شده وا حمزتا 2
ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا 2
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا 2]2
نگاه زینب شده خیره ز تل
کشیده دشمن خنجرش از بغل
چکمه به پا ز کینه اش واویلا واویلا
نشسته روی سینه اش واویلا واویلا
*حسین .....
دیگه این سر و جدا نکردن،دیگه به این بدن اسب نتازوندن ...
اما خواهرش فرمود یا جدا ! هذا مرمل بدما ..." مقطع الاعضا ..." حسین ....*
[شهر مدینه شده ماتم سرا
نوای عالم شده وا حمزتا
(ناله ی ختم الانبیا واویلا واویلا
کشته شده شیر خدا واویلا واویلا)2]2
*بوی خون آید از دل صحرا ....*
واویلا واویلا واویلا خدا واویلا ....
خاک عالم به سر چه رخ داده ...
بین لشگر به پا شده غوغا
حمزه دیگر ز پای افتاد ...
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

مرثیه حمزه سیدالشهدا (ع)

ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو
اهل مدینه نوحه گران عزای تو

شیر خدا و شیر رسول خدا تویی
ای نام سیدالشّهدایی سزای تو

قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او
زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو

هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت
در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو

اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد
پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو

شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول
جان ها فدای پیکر در خون شنای تو

ای قامت بلند رشادت به هر زمان
کوتاه بُد ردای رسالت برای تو

ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند
می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو

شعر " مؤید " است تو را کمترین نثار
ای بهترین درود و تحیّت سزای تو

 

موید

سینه زنی زمینه حمزه سیدالشهدا (ع)

زمینه شهادت حضرت حمزه (ع)

تویی تو شیر سپاه من حمزه – همیشه پشت و پناه من حمزه

پیش نگاهم چنین ، جسم تو نقش زمین ، ناله زنم دل غمین

آه و واویلا

امان ز بغض زن جگرخواره – میان صحرا شدم من آواره

نیزه نثارت شده ، به تو جسارت شده ، تن تو غارت شده

آه و واویلا

خبر رسیده که میرسد خواهر – کشم عبای خودم بر این پیکر

زند به سر زین عزا ، اگر ببیند خدا ، شکاف این سینه را

آه و واویلا

به کربلا خواهر از حرم آمد – کنار یاری که دست و پا میزد

به پیش چشمان او ، بریده میشد گلو ، گرفته دورش عدو

آه و وایلا

همینکه خم شد گلوی او بوسید – میان صحرا صدای او پیچید

غریب مادر حسین ، عزیز خواهر حسین ، بریده حنجر حسین

آه و واویلا

قاسم نعمتی

روضه شهادت حمزه سیدالشهدا (ع)

در جنگ احد بدن حضرت حمزه (ع) را قطعه قطعه کردند. بدن را مثله کردند. خبر رسید که صفیه خواهر حضرت حمزه (ع) دارد می آید. پیامبر (ص) سریع روپوشی روی بدن او انداختند و بدن را پوشاندند، مبادا چشم خواهرش به بدن پاره پاره ی برادر بیفتد. اما پاهای حمزه (ع) از زیرروپوش بیرون مانده بود. برگ و خار و خاشاک جمع کردند، پاها را پوشاندند. مبادا خواهرش بدن قطعه قطعه ی برادر را ببیند. یا رسول الله! کجا بودی کربلا، بدن قطعه قطعه ی امام حسین (ع) را می پوشاندی که زینب (ع) بدن را با آن وضع نبیند. آمد کنار بدن برادر، دید بدن برادر قطعه قطعه شده و سر در بدن ندارد ...


 
منبع: " گریزهای مداحی ، ص 60 ، نوشته محمد هادی میهن دوست ، چاپ سبحان ، نوبت ششم 1387 ، انتشارات صبح پیروزی. "

حضرت حمزه سیدالشهدا(ع)-زبان حال صفیّه(خواهر حضرت)

 

گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد

تنی که مُثله شده در برابرم باشد

گمان نمی کنم این تکه های پخش شده

همان عموی رشید پیمبرم باشد

بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!

اگر خدای نکرده برادرم باشد...!

چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا

دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟

××

فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:

کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:

××

گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده

حسین فاطمه یعنی برادرم باشد

تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم

که قول می دهم این بار آخرم باشد

کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!

بد است بی کفن این مرد محترم باشد

برای آن که روی پیکرش بیاندازم

نمی شود بگذارید معجرم باشد؟

لطیفیان